کمیته رصد و تحلیل شانا- تقویت دیپلماسی با همسایگان را می توان یکی از نقاط قوت دولت سیزدهم دانست که این روزها آثار و نشانه های آن در عرصه سیاست خارجی کشور آشکار و عملاً راهبرد غرب برای ایران هراسی و انزوای ایران را به شکست کشانده است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار روز دوشنبه هشتم خرداد باسلطان عمان با اشاره به روابط دیرینه، ریشهدار و خوب ایران و عمان ، درخصوص اظهار خرسندی سلطان عمان از آغاز روابط مجدد ایران و عربستان گفتند: این موضوعات نتیجه سیاست خوب دولت جناب آقای رئیسی برای گسترش و تقویت روابط با همسایگان و کشورهای منطقه است. معظم له با اشاره به اظهارات سلطان عمان مبنی بر تمایل مصر برای از سرگیری روابط با جمهوری اسلامی ایران، تاکید کردند: ما از این موضع استقبال میکنیم و مشکلی در این زمینه نداریم. ایشان در پایان اظهار امیدواری کردند با گسترش ارتباطات دولتها، امت اسلامی شوکت و عظمت خود را بازیابد و درکنار هم قرارگرفتن ظرفیتها و امکانات کشورهای اسلامی، به نفع همه ملتها، کشورها و دولتهای اسلامی باشد.
روابط ایران وعمان
مناسبات خوب و تاریخی ایران وعمان در گذشته و در دوره معاصر، ناشی از عواملی همچون نقش استراتژیک تنگه هرمز وپیوستگی جغرافیایی و انرژی گاز و منافع متقابل و مشترک فرهنگی و اقتصادی دو کشور است که در روابط ایران و عمان موثر بوده و روابط دو کشور را در شرایط خاص و مهم قرارداده است. تنگه هرمز به عنوان گذرگاه استراتژیکی دنیا توانسته در تامین روابط اقتصادی و نظامی دوکشور نقش مهم وحیاتی داشته و دفاع از این تنگه و نظارت بر تردد دریایی بنا بر موافقتنامه سال ۱۳۵۳به طور مشترک بین ایران و عمان قرار داده شده است. اما به رغم آن آنچه که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به روابط خوب ایران و عمان اهمیت می دهد عدم همراهی این کشور بادیگر کشورهای منطقه در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود.
با تاسیس شورای همکاری خلیج فارس که پس از هشت ماه از آغاز جنگ تحمیلی عراق ایران، عمده ترین هدف این شورا حمایت و کمک مالی تسلیحاتی به عراق در جنگ علیه ایران بود، اما در میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس تنها عمان در جنگ هشت ساله روابط دیپلماتیک متوازنی را با ایران داشت و به رغم فشارهایی که از سوی شورا بر این کشور وارد میشد روابطش را با ایران قطع نکرد و در سال ۱۹۸۷ (۱۳۶۶) نیز در فراخوانی که اتحادیه عرب برای بایکوت ایران داده بود، همراه نشد و اجازه سوخت گیری به هواپیماهای عراق در جنگ علیه ایران را نداد
عمان در طی سالهای اخیر نیز در چارچوب سیاست های منطقه ای متوازن، گسترش مناسبات با ایران را در دستور کار قرار داده است. در اجلاس پنج به اضافه یک و شورای همکاری خلیج فارس که در مصر علیه ایران برگزار شده بود، شرکت نکرد. در طول سالهای اخیر نیز علاوه بر تقویت روابط اقتصادی وسیاسی دو کشور، عمان نقش مهمی در میانجیگری میان ایران با کشور های غربی وتبادل زندانیان وبازگشت پولهای بلوکه شده ایران داشت
در جریان دیدار سلطان عمان با مقام معظم رهبری معظم له با اشاره به این روابط، برگسترش آن تأکید وخاطر نشان کردند که ما معتقدیم گسترش روابط دوکشور در همه زمینهها، به نفع هر دو طرف است و نکته مهم آن است که این مذاکرات تا رسیدن به نتایج محسوس، به صورت جدی پیگیری شود و در نهایت ارتباطات گسترش یابد.
اهمیت دیپلماسی منطقه ای
به باور صاحبنظران حوزه روابط بینالملل، سیاست خارجی منطقهای و ارتقای روابط با همسایگان مهمترین و کلیدیترین بخش سیاست خارجی هر کشور را تشکیل میدهد؛ چراکه به شکل مستقیمی دربردارنده منافع و بهخصوص امنیت آن کشور است. در این زمینه با نگاهی به کارنامه دوساله دولت سیزدهم به نظر میرسد حوزهای که آیت الله رئیسی توانسته است موفق ظاهر شود به همین مقوله سیاست خارجی منطقهای و ارتقای روابط با همسایگان باز میگردد. روابط میان همسایگان بهخصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس را دوباره احیا کند تا جایی که علاوه بربهبود روابط با عربستان وامارات، اردن و مصر نیز خواهان احیای روابط با جمهوری اسلامی هستند و کویت هم در پی تقویت مناسبات با ایران است. اینها علاوه بر آن است که دیگر کشورهای فراتر از حوزه خلیج فارس و بیرون از منطقه خاورمیانه مانند تاجیکستان، ترکمنستان و... هم که روابط سردی را با ایران در دوران گذشته تجربه کرده بودند، به ناگاه در دولت سیزدهم، ارتقای روابط، آن هم در سطح سران را با جمهوری اسلامی از سر گرفتند.
دلایل این امر را در چند محور می توان مورد بررسی قرار داد
۱-آقای رئیسی مبتنی بر رهنمود های رهبر معظم انقلاب، هم در زمان تبلیغات انتخاباتی و هم پس از پیروزی در انتخابات، اولویت سیاست خارجی خود را ارتقای روابط جمهوری اسلامی ایران در منطقه و بهبود مناسبات با همسایگان قرار داد.
۲-مقایسه سیاست خارجی دولت سیزدهم با سیاست خارجی دولتهای یازدهم و دوازدهم، رمز موفقیت دولت آقای رئیس را نشان می دهد: با توجه به آنکه اولویت دیپلماسی حسن روحانی، تنظیم و بازتعریف روابط جمهوری اسلامی ایران با جهان بود و جهان هم از زوایه دید دولتهای یازدهم و دوازدهم به آمریکا و اروپا و انجام مذاکرات هستهای و شکلگیری برجام با آنها خلاصه میشد، متأسفانه در نهایت سیاست خارجی روحانی در همه ابعاد و شئونش به دیپلماسی برجامی تقلیل پیدا کرد، تا جایی که عملا سیاست خارجی روحانی و ظریف برجامزده شد، به همین دلیل دیگر جنبههای سیاست خارجی، بهویژه سیاست خارجی منطقهای و همسایگان یا مغفول ماند یا در اولویتهای بعدی قرار گرفت.
۳-سیاست خارجی دولت آقای رئیسی با اتکاءبه مؤلفه های قدرت کشور مانند اقتدار دفاعی تنظیم شد. دیپلماسی یعنی هنر و توان اعمال مسالمتآمیز قدرت در روابط بینالملل؛ چراکه سیاست خارجی مهمترین هدفش باید تأمین قدرت، منافع و امنیت ملی هر کشور در مناسبات جهانی باشد، اما بهگونهای که باعث تنازع، بحران و نهایتا جنگ با دیگر بازیگران منطقهای و جهانی نشود. بنابراین در دولت آقای روحانی عمدتا تلقی از دیپلماسی این بود که جمهوری اسلامی ایران جهت پرهیز از تنش باید از عناصر قدرت خود در سه حوزه هستهای، موشکی و منطقهای دست بکشد یا عقبنشینی کند. در صورتی که آنگونه که دولت سیزدهم عمل کرد؛ باید عناصر و پارامترهای تولیدکننده و تأمینکننده قدرت ملی، امنیت ملی و منافع ملی در سیاست خارجی حفظ شود و در ضمن بهگونهای با کشورهای همسایه و بازیگران منطقهای و بینالمللی رفتار شودکه به تنش منجر نشود.
۴- رویکرد دولت یازدهم ودوازدهم با همسایگان یک رویکرد مستقل و حتی واقعبینانه نبود، چون دولت سابق بر اساس یک نگاه برجامزده و دیپلماسی «تبعی» عمل میکرد. درحالیکه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یکی از مهمترین قدرتهای منطقه غرب آسیا نمیتواند یک سیاست خارجی تکعاملی با محوریت برجام داشته باشد. سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید بتواند علاوه بر برجام، دیگر عوامل را در تقویت توان دیپلماتیک برای خود تعریف و تعقیب کرده و به شکل درست هم اجرا کند. بازیگران همسایه نیز نگاه برجامزده دولت روحانی را بهخوبی درک میکردند، چون برای همسایگان هم پذیرفته نبود که ارتقای روابط با ایران تابعی از برجام باشد؛ ازاینرو آنها نیز روابط با ایران را بر پایه برجام تنظیم میکردند.
۵- برنامه دولت سیزدهم در ایجاد همگرایی میان دیپلماسی ومیدان از دلایل دیگر موفقیت دیپلماسی این دولت بود. در حالی که ضعف بارز دولت روحانی، ناتوانی در بسیج امکانات و ظرفیتهای ملی برای پشتیبانی و حمایت از سیاست خارجی منطقهای و دیپلماسی با همسایگان بود که تجلی، بروز و ظهور عینی آن را در القای دوگانگی «دیپلماسی» و «میدان» دیدیم. اتفاقا در نهایت خود آقای دکتر ظریف هم تصریح کرد که این دوگانهسازی حکایت از آن داشت که وزارت امور خارجه دولت سابق در زمینه اجماعسازی مطلوب و لازم بین نیروهای داخلی نتوانست موفق عملکند.
۶- موفقیت ایران در حل بحرانهای منطقه ای از عوامل دیگر نزدیکی کشور ها به ایران است، حل بحران و جنگ داخلی سوریه، شکست تجاوز عربستان و کشورهای همپیمان با ریاض به یمن به دلیل حمایت ایران از انصارالله و نهایتا مقابله قدرتمندانه با پدیده تروریستی داعش در منطقه، جایگاه، نفوذ و قدرت ایران در منطقه را افزایش داد. در نقطه مقابل کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس هم که این تلقی را داشتند که با مهار، کنترل و تهدید تهران میتوانند به محدودسازی جمهوری اسلامی نائل شوند. پس از موفقیت تهران ناچار به تغییر رویکرد شدند
۷- موفقیت مردم ایران در شکست پیچیده ترین جنگ ترکیبی که ممکن است علیه یک کشور طراحی وبه اجرا درآید نیز ازدلایل دیگر ارتقاء جایگاه ایران وناامیدی دشمنان از پیشرد برنامه هایشان علیه مردم ایران وشکست انقلاب اسلامی بود واین خود دلیلی دیگر براعتماد همسایگان وشتاب آنها برای برقراری رابطه با ایران بود
نظر شما